به گزارش مجله خبری نگار، سریال «افعی تهران» یکی از موفقترین سریالها در زمینه پرداختن به موضوع مهم پیامدهای اتفاقات تلخ کودکی روی شکلگیری شخصیت فرد در بزرگسالی است. در جدیدترین قسمت این سریال که هفته قبل پخش شد و بهشدت مورد توجه قرار گرفت، شخصیت اصلی وقتی با ناظم دوران مدرسهاش که بارها از او کتک خورده بود، مواجه میشود توام با لحن بدی با آن فرد که حالا پیر شده صحبت میکند و در نهایت او را در هوای سرد، وسط اتوبان از ماشین بیرون میاندازد. رفتاری که مخالفان و موافقان جدی پیدا کرد.
شخصیت اصلی این سریال «آرمان بیانی» است، یک منتقد معروف که در ۵۰ سالگی میخواهد با عدول از کمالطلبیهای گذشته، بالاخره اولین فیلمش را کارگردانی کند؛ پدرش که سالها قبل او را رها کرده به تازگی فوت کرده؛ او مرتب در جلسات تراپی شرکت میکند و حتی دلباخته تراپیستش میشود. در همین شرایط اثرش مدام دچار جرح و تعدیل از سوی سرمایهگذار و نهادهای دیگر میشود. آرمان در روزگار کودکی با سیامک انصاری و رضا یزدانی همکلاسی بوده و بارها بهجای آنها توسط ناظم مدرسه کتک خورده است. وقتی متوجه میشود ناظم سابق قصد دارد او را ببیند پیرمرد را به لوکیشن فیلمش دعوت میکند. پیش او خودنمایی کرده و در نهایت وقتی میبینید ناظم سابق بهکل منکر استفاده از تنبیه بدنی میشود با الفاظ نامناسبی او را از ماشینش بیرون میاندازد.
این سکانس شوک بزرگی در سریال بود؛ چرا که این شخصیت بهرغم مشکلاتی که در کودکی داشته و تا الان هم همراه اوست یک هنرمند است، سعی میکند در چهارچوب درستی رفتار کند؛ کمتر به عنوان انتقامجو معرفی شده و... مخالفان میگویند نمایش چنین سکانسی اخلاقی نیست، اینکه شخصیت اصلی بدترین الفاظ را به یک مربی بگوید قبحشکنی محسوب میشود. خیلی از مخالفان حتی رنج و ناراحتی آرمان را که در کودکی بارها تنبیه بدنی شده، درک میکنند، اما به او بابت این رفتار، حق نمیدهند.
موافقان معتقدند بارها در ذهنشان چنین لحظهای را تصور کردهاند؛ لحظهای که از یک نفر که در عین بیپناهی آنها را اذیت کرده انتقام بگیرند تا با نتیجه رفتارش مواجه شود و، چون مانند آرمان صریح نیستند از عهده چنین کاری بر نیامدند.
آرمان هنرمند، خوشپوش، خوش صحبت و در کل شخصیتی آسیبدیده، اما مثبت معرفی شده؛ او در اعماق قلبش زخمهای زیادی دارد. اما مخاطب انتظار دارد او در ۵۰ سالگی بتواند درد این رنجها را تحمل و بروز آنها را مدیریت کند. اینکه ناظم بهکل منکر تنبیه بدنی شد از شرم و پشیمانی بود نه دروغ، بنابراین مخاطب انتظار داشت آرمان این موضوع را بفهمد. از طرفی مخاطب با آرمان همراه شده و در دردهای او سهیم است؛ بنابراین میخواهد به این همراهی ادامه دهد، اما رفتار شخصیت اصلی چنان دور از انتظار بود که ادامه این همراهی و همذاتپنداری را دچار چالش میکند.
زیادهروی آرمان فقط توهین به معلمها و ناظمها نبود؛ حتی توهین به هنرمندانی بود که انتظار میرود در چنین موقعیتی، برخلاف شخصیت آرمان از رنجشان بگویند، اما دنبال انتقام در این سطح نباشند. آرمان تحت تراپی است و طبیعی است رفتار تکانشی داشته باشد، اما وقتی برای مخاطب محبوب است باید پذیرفت اینچنین رفتاری را از شخصیت او نمیپذیرد و از طرفی این نگرانی شکل میگیرد که برای بسیاری از مخاطبان، بهخصوص افراد کم سن و سال که اشرافی به مشکل روحی آرمان ندارند چنین رفتاری عادی تلقی شود.
منبع: خراسان